نوروسافاری | دانشمند علوم شناختی دنیل دنت بر این باور است که مغزهای ما ماشین هایی متشکل از میلیاردها "ربات" کوچک است که همان نورونها یا سلولهای مغزی هستند. آیا ذهن انسان واقعا منحصر به فرد است؟ در یک یادداشت بدآوازه که در سال ۱۹۶۵ نوشته شده است، هوبرت دریفوس فیلسوف چنین بیان کرده است که انسان در بازی شطرنج همیشه بر کامپیوتر پیروز می شود به این دلیل که ماشینها شهود ندارند. دنیل دنت با این عقیده مخالفت کرد. چند سال بعد، دریفوس با شرمندگی در برابر یک کامپیوتر مات شد. بعد از آن در می سال ۱۹۷۷ کامپیوتر شرکت آیبیام به نام "دیپ بلو"، گری کاسپاروف، قهرمان شطرنج جهان را شکست داد. کسانی که از این نتیجه ناراضی بودند، ادعا کردند که شطرنج یک بازی کسل کننده منطقی است و کامپیوتر برای بردن بازی شطرنج نیازی به شهود ندارد. به گزارش نوروسافاری به نقل از بی بی سی ساینس، دنیل دنت همواره بر این باور بوده که ذهن انسان یک ماشین است. برای او سوال این نیست که آیا کامپیوترها میتوانند انسان شوند یا نه، بلکه مسئله آن است که آیا انسان واقعا آنقدر که تصور میشود باهوش است؟ در مصاحبه ای با BBC Radio 4's The Life Scientific دنیل دنت می گوید که هیچ چیز ویژهای درباره شهود انسان وجود ندارد. " شهود یعنی به سادگی دانستن چیزی بدون اینکه بدانیم چگونه آن را می دانیم." دنت، رنه دکارت فیلسوف را سرزنش میکند که برای همیشه اندیشه ما درباره چگونگی فکر کردن به ذهن انسان را آلوده است. دکارت نمیتوانست تصور کند که چگونه یک ماشین می تواند قادر به تفکر، احساس و تخیل باشد. این ها می بایست استعدادهایی "خدادادی" باشند. دکارت این مطالب را در قرن هفدهم بیان کرده است زمانی که ماشینها از اهرم و قرقره ساخته شده بودند نه از سیپییو و رم. پس شاید بتوانیم دکارت را ببخشیم. رباتهایی ساخته شده از ربات مغزهای ما از صدها میلیارد نورون ساخته شده است. اگر میخواستیم همهی نورونهای مغزتان را با نرخ یک نورون در هر ثانیه بشماریم، این کار بیش از سههزار سال طول میکشید. ذهن ما از ماشینهای مولکولی یا به عبارت دیگر همان سلولهای مغزی ساخته شده است. دنت میگوید اگر این موضوع را آزاردهنده میدانید پس قدرت تخیل کمی دارید. دنت میپرسد: آیا میدانید ماشینی که از یک تریلیون بخش متحرک تشکیل شده باشد چه قدرتی دارد؟ دنت میگوید: "ما نه تنها ربات هستیم، بلکه رباتهایی هستیم که از رباتهایی ساخته شده از رباتهای دیگر تشکیل شدهایم." سلولهای مغزی ما رباتهایی هستند که به سیگنالهای شیمیایی پاسخ میدهند. موتورهای پروتئینی ای هم که این مواد شیمیایی را تولید میکنند خودشان ربات هستند. این سلسله به همین ترتیب ادامه دارد. مانند صفحه نمایش موبایل البته که آگاهی واقعی است. ما هر روز آن را تجربه می کنیم. اما برای دنیل دنت آگاهی واقعی تر از صفحه نمایش لپتاپ یا موبایل تان نیست. متخصصانی که ابزارهای الکترونیکی را میسازند، آنچه که بر روی صفحه نمایش دیده میشود را "توهم کاربر" مینامند. گرچه این شاید کمی متکبرانه به نظر برسد، اما نکته درستی در آن وجود دارد. فشار دادن علامتهای روی صفحهی موبایل به ما حسی از کنترل میدهد. ما حس میکنیم که بر سختافزار داخلی آن مسلط هستیم. اما کاری که انگشتان ما با موبایل انجام میدهند، بیشتر یک مشارکت رقتانگیز در مقایسه با کل فعالیتهای یک موبایل است و مسلما هیچ چیزی درباره طرز کار آن به ما نمیگوید. به عقیده دنیل دنت آگاهی انسان نیز شرایطی مشابه آن دارد. به گفته دنت آگاهی "توهم کاربری" مغز درباره خودش است. آگاهی برای ما واقعی و مهم به نظر میرسد ولی در واقع چندان مسئله بزرگی نیست. "لزومی ندارد که مغز بفهمد چگونه کار میکند." چندان هم که فکر می کنیم باهوش نیستیم بر اساس نظریه تکامل ما تصور می کنیم که از نسل میمون ها تکامل یافتهایم و ۹۹ درصد دیانای ما با شامپانزهها مشترک است. میدانیم که برخی از رفتارهای ما به دلیل طبیعت حیوانی ماست (گرچه عموما آن جنبهای نیست که اغلب به آن افتخار میکنیم). ما تمایل داریم که فکر کنیم تواناییهای ویژه ما، هوش، بینش و خلاقیت ما باید علل ویژه و خاصی داشته باشند. مغز ما مانند بدنمان در طول صدها میلیون سال تکامل یافته و حاصل میلیونها و میلیونها سال آزمون و خطای تکاملی است. دنت میگوید که از دیدگاه تکاملی توانایی اندیشیدن در ما متفاوت از توانایی هضم غذا نیست. هر دوی این فعالیت های بیولوژیکی به وسیلهی نظریهی انتخاب طبیعی داروین تبیین میگردد که اغلب به عنوان بقای اصلح توصیف میشود. آزمون و خطا بر اساس این نظریه ما از باکتریهایی ناشناخته تکامل یافتهایم. ذهن ما با همه استعدادهای چشمگیر آن، حاصل آزمونهای بیپایان زیستشناختی است. نبوغ ما حاصل میلیونها سال آزمون و خطاست. وقتی یک باکتری به سوی منبع غذا حرکت میکند، دانشمندان آن را به خاطر هوشمندیاش تحسین نمیکنند. چنین کاری کاملا غیرعلمی است. اما وقتی دانشمندان فکر کردن را به عنوان یک فعالیت زیستشناختی توصیف میکنند، مورد خشم و تمسخر قرار میگیرند. این تقلیلگرایی شدید افرادی را میرنجاند. از نظر آنها، گفتن اینکه ذهن انسان صرفا از مشتی نورون تشکیل شده یک اندیشه سادهلوحانه است. دکارت هم شدیدا ماشینها را دست کم میگرفت اما آلن تورینگ نظریهی او را تصحیح کرد. تورینگ پیشبینی کرد که تا پایان قرن بیستم "کاربرد واژهها و نظر عمومی تحصیلکردهها آنقدر تغییر خواهد کرد که افراد میتوانند به زبان ماشین فکر کنند بدون آنکه دچار تناقض شوند." کامپیوترها در دهه شصت میلادی در شطرنج خیلی خوب نبودند، اما امروز میتوانند مثل جان کولترین ساکسیفون بنوازند. در عصر دیجیتال ابرکامپیوترها و تلفنهای هوشمند، اصلا تصور این موضوع سخت نیست که چطور یک ماشین ساخته شده از یک تریلیون بخش متحرک، به سادگی بتواند یک انسان باشد. ترجمه و تلخیص: پریا سالمی - وبسایت نوروسافاری لینک مقاله اصلی: Is consciousness just an illusion?