گذر از قله های افسردگی
تحقیق جدیدی نشان می دهد وقتی نورونهای دخیل در افسردگی به حداکثر فعالیت خود می رسند، با مکانیسمی ارتجاعی به سطح فعالیت نرمال خود برگشته و باعث می شوند موش در برابر استرس منجر به افسردگی طاقت بیاورد.
در این مطالعه ابتدا متوجه شده اند که بعضی از موشها در برابر استرس اجتماعی (نظیر دیدار مکرر با موش مسنتر پرخاشگر) کمتر افسرده می شوند. با ثبت فعالیت عصبی از نورونهای دوپامینی مغز میانی این موشها متوجه شدند که این حیوانات، ابتدا با افزایش فعالیت نورونهای ذکر شده، علائم افسردگی نشان می دهند ولی با ادامهٔ استرس اجتماعی، فعالیت این نورونها بیشتر و بیشتر شده و ناگهان به صورت ارتجأعی به سطح طبیعی برگشته و حیوان در برابر استرس تاب آورده و افسرده نمیشود.
بر این مبنا محققین با تزریق ویروس در مغز میانی و با روش اپتوژنتیک توانستهاند با افزایش بیشتر فعالیت این نورنهای بیش فعال در موشهای افسرده، فعالیت آنها را به حد عادی بازگردنده و افسردگی آنها را درمان کنند.
در واقع این تحقیق نشان می دهد افزایش بیش از حد استرس اجتماعی می تواند منجر به فعال شدن مکانیسمهای طبیعی و پیچیده ایجاد تعادل در مغز شده و افسردگی ایجاد شده در اثر همان استرس اجتماعی را درمان کند ولی این امر زمانی اتفاق میافتد که استرس اجتماعی به حداکثر برسد.
این تحقیق آغازگر نسل جدیدی از داروهای ضدّ افسردگی است که بر مبنای تحریک بیش از حد نورونهای دوپامینی بیش فعال یا به بیان شاعرانه عبور دادن فرد از قلل افسردگی، به درمان افسردگی خواهند پرداخت.
این تحقیق در ژورنال ساینس گزارش شده است:
Enhancing Depression Mechanisms in Midbrain Dopamine Neurons Achieves Homeostatic Resilience
جناب صفری من طرحی برای درمان افسردگی دارم که قبلاً بصورت آزمایشی از این شیوه درمانی جواب گرفتیم. البته این شیوه درمانی صرفاً بر روی بیماران افسرده انجام نشده، بلکه درمان (در اصطلاح دقیقتر دارودرمانی) بر روی بیماران پزشکی انجام می شد که در کمال تعجب متوجه شدیم بر روی علایم افسردگی هم بسیار اثرگذار هست و این مسئله ایده ای رو در ذهن من و همکار پزشکم بوجود آورد که به بیماری افسردگی از منظر دیگری غیر از دیدگاه به فرض مثال شناختی یا رفتاری روانشناختی نگاه کنیم.
چند وقت پیش لینکی در اینترنت مشاهده کردم که یکی از دانشمندان آمریکایی به مسئله ای مشابه آن چیزی که من و همکارم بهش رسیده بودیم پرداخته بود و اظهار کرده بود که محتملاً افسردگی در اثر ویروسها یا باکتریهای خاصی ایجاد میشود.
میخواستم اگه براتون مقدور هست در این زمینه تبادل اطلاعاتی داشته باشیم و اگر ممکن باشه در قالب مقاله بتونیم اون رو ارائه بدیم.
در خدمتتون هستم. جزئیات کار رو برام ای-میل بفرمایید تا بیشتر صحبت داشته باشیم. شاید بتونیم مدل حیوانی هم براش طراحی کنیم.